وقتی که نوبتت می شه رخت عروسی بپوشی خاطره هامو نذاری تو آلبوم فراموشی یادت نره یه دیوونه خاطرتو خیلی می خواست اون که هنوز به یاد تو مجنون شهر قصه هاست یادت نره که یاد تو هنوز برام مقدسه هنوز همه ترانه هام باتو به آخر می رسه می سپرمت به خاطره اما نه خیلی جای دور یه گوشه ی دنج دلم یه جا پرازعطر حضور فکر نکنی با رفتنت کسی می شینه جای تو گوشه ی خلوت دلم مونده هنوز برای تو یادت باشه دوست دارم اگرچه ساده می گذرم لباس عروستو بپوش یادت نره منتظرم چه قدر دلگیر دلگیرم از این دنیای بی منطق از این روزای تکراری از این شب گریه و هق هق چه قدر دلگیرم از بودن در این شب های تنهایی از این ماتم که بعد از تو شده ناقوس رسوایی نه امیدی نه فردایی چه قدر از عشق بی زارم چه تقدیر عجیبیه هنوزم من دوست دارم نه می تونم نه می دونم چه طور از اسم تو رد شم جلو سیل وجود تو چه طور محکم تر از سد شم چه قدر هر روز در فکر کجا رو اشتباه کردم که امروز آخر راهو نمی شه بی تو برگردم چه قدر هر روز دنبال یه راهی بودم و هستم که آرامش بده یک عمر نگاهت به دل خستم
نظرات شما عزیزان:
|
About
خدایا من در کلبه فقیرانه خود چیزی را دارم که تو در عرش کبریا نداری. من خدایی چون تورا دارم وتو چون خود نداری.
Archivesشهريور 1390AuthorsLinks
انجمن ضد زنان شلوغ
تبادل
لینک هوشمند
کیت اگزوز ریموت دار برقی |